










کوهسار کنده 7 | ||
شهر مارکوپولو و شهر روی آب. ونیز. بذارید یه کم توضیح بدم جریان چیه. ونیز از ابتدا یه سری جزیره کوچیک بوده مثل این تصویر.(این عکس رو موقع خروج از ونیز از هواپیما گرفتم که جزایری هستن در اطراف ونیز.) عکس از جزایراطراف ونیز از داخل هواپیما اما این جزیره ها به مرور ساخت و ساز شده اند. کمی توسعه پیدا کردن و البته چند کانال هم حفر شد تا ونیز فعلی پدیدار شد. جزیره با یک پل به خشکی متصله و اتومبیل و قطار فقط تا اولین نقطه جزیره ونیز میاد و از اونجا به بعد فقط باید از اتوبوس دریایی یا گندولا (قایق شخصی) استفاده کرد و یا پیاده گز کرد. اون طرف پل سمت خشکی، شهر مستره قرار داره. از مستره به ونیز هم اتوبوس هست و هم قطار. کلا اقامت در مستره خیلی ارزونتر از خود ونیزه. بنابراین خیلی ها ترجیح می دن در اقامت طولانی مدت در شهر مستره هتل بگیرن. تردد بین ونیز و مستره هم راحته. اما راستش من گفتم وقتی قراره برم ونیز و کلا یه روز هم میمونم، پس میرم ونیز و البته با یه کم حوصله گذاشتن میشه توی ونیز هم جای ارزون و مناسب پیدا کرد. از قبل یه هتل 2 ستاره به اسم هتل Guerrini پیدا کرده بودم با صبحانه و 90 یورو. راستش انتظارم هم در حد دو ستاره بود. ولی خیلی بهتر بود. کانال کنار هتل ماهی فروشانی که از صید برگشته بودن میوه فروشی که از اول صبح کار رو شروع کرده بود ونیز بر روی 117 جزیره که با 409 پل کوچک و بزرگ به هم متصل شده اند، درست شده. به هر حال سمت شمال جزیره رو پیاده درنوردیدیم و توی کوچه های باریک شروع کردیم به عکس گرفتن. با توجه به اینکه ساعات اولیه صبح بود خلوت بود و فضای خوبی واسه عکس گرفتن داشتیم. خیلی جاها گم شدیم که گاهی یه کم آدمو عصبی می کرد. با توجه به کوچه های تنگ گاهی نمی شد از GPS استفاده کرد. ولی شهر اونقدر بزرگ نیست که نهایتا خللی وارد کنه.کوچه ها سنگفرش شده است و با یک سری پل از بین کانالها به هم وصل شدن. پنجره های خونه ها به سمت کانالها باز میشه و برخی ازخونه ها به نحوی ساخته شدن که میشه از قایق مستقیما وارد خونه شد. کانالهای ونیز ونیز به هر حال مسیر رو طی کردیم به سمت ریالتو. معروفترین پل ونیز و البته یکی از معروفترین پلهای جهان. روش چند تا مغازه هست که اون ساعت بسته بودن و این فرصت خوبی برای عکس گرفتن بهمون می داد. معروفه که مغازه های روی ریالتو گرونترین مغازه های دنیا هستن. این پل در ردیف 10 پل معروف دنیاست. البته که زیباست. ولی معروف بودنش بیشتر به خاطر اینه که در ونیز واقع شده. چیز خیلی زشتش، نوشته هایی بود که روی درب بسته مغازه ها با اسپری نوشته بودن و پل رو نازیبا کرده بود. پل اصلی حدود 1000 سال قدمت داشته که چوبی بوده و خراب شده و پل فعلی حدود 500 سال بعد ساخته شد و الان نماد ونیزه. پل ریالتو پشت اونجا هم یه بازار بود که می شد میوه و سبزیهای تازه و ماهی و اقلام خوراکی خرید. از اونجا یه کم سبزی های عجیب غریب خریدیم که با ناهار بخوریم. تقریبا هم بیمزه بودن. ولی به هر حال احتمالا مفید بودن دیگه. انواع اقسام موجودات آبزی که میشه خورد رو هم اونجا میشه پیدا کرد که برخی از اونها خیلی عجیب بودن. بازار کنار پل بازار کنار پل به هر حال از اونجا هم راه برگشت به سمت هتل رو در پیش گرفتیم. در حقیقت رفتیم و اتاق رو حدود ساعت 10 تحویل گرفتیم چون فردا صبح زود از هتل می رفتیم، با اجازه پذیرش هتل که جوان بسیار مؤدب و خوش اخلاقی بود صبحانه فردا رو همون روز خوردیم. یه صبحونه خوب و حالا توی جمعیت زیادی که وارد شهر می شدن گم شدیم و با اونها روونه مرکز شهر شدیم. گندولا سواران به هر حال وقتی وارد مرکز شهر می شدیم تقریبا ظهر بود. باورمون نمی شد اینجا همونجایی هست که تا 2 ساعت پیش قو پر نمی زد. انبوه جمعیتی داخل کوچه های باریک بودن که معلوم نبود از کجا اومدن. کجا میرن. ولی به هر حال با کمترین تداخلی مشغول کار خودشون بودن. مغازه ها اجناس متفاوتی داشتن. اطراف پل مغازه های لوکسی بودن که حقیقتا اجناس شیک و گرانقیمتی داشتن. مغازه ای در ونیز اما میدان سن مارکو. با فاصله چند دقیقه پیاده روی از کوچه هایی با مغازه های زیبا و باتعقیب تابلوی راهنما می شه به میدان سن مارکو رسید که تقریبا قسمت شرقی شهره. تقریبا سه طبقه داره و از نظر حجم معماری شبیه میدان نقش جهان اصفهان ولی باسبک معماری متفاوت. یک میدان نسبتا بزرگ مستطیلی که در اطرافش جاهای مختلفی برای بازدید و جلب توریستها وجود دارن. مهمترین اونها کلیسای سن مارکو هستش. این کلیسا علاوه بر اینکه نمای بیرونی فانتزی داشت اما از این جهت برام جالب بود که نمای داخلیش طلاکاری های قشنگی داشت. چیزی که منو یاد خیلی از مساجد خودمون مینداخت. البته با سبک متفاوت. سنگهای مرمر زیادی هم برای تزئین استفاده شده بود کلیسای سن مارکو در کنار اون برجی هست به اسم کامپانیل. این برج که ارتفاعی در حدود 100 متر داره جای خوبیه که از بالای اون چهار گوشه ونیز و اطرافشو رصد کرد. به نظرم جاییه که واقعا ارزش داره بری بالا. ورودیش 8 یورو هستش. البته آسانسور داره. نگران نباشید. از اون بالا دیدن ونیز خیلی جالبه. از اون بالا سقف شیروانی خونه ها دیده می شه و میشه حدودا جاهای توریستی رو هم تشخیص داد. در اطراف هم جزایر مختلفی هستن که بین اونها و ونیز قایقها در رفت و آمدن. چند کشتی کروز بزرگ هم اونجا پهلو گرفته بودن. برج کامپانیل نمای شهر کشتی های کروز نمای شهر ورودی میدان سن مارکو از سمت دریا اطراف میدان جاهای دیگه هم هست که هر کسی بسته به سلیقه میتونه انتخاب کنه و بره. مثل برج ساعت یا قصر دوکاله یا چند موزه. به هرحال از اونجا باز عازم هتل شدیم بعد از صرف ناهار یه استرحت خوبی کردیم تا نزدیکای عصر و خودمون رو آماده کردیم برای شب ونیز. بعد از ظهر اول رفتیم میدون رم ونیز تا آمار اتوبوسهای فرودگاه مارکوپولو را بگیریم. سوار بر اتوبوس دریایی نمایی از ساختمانی در شهر وقتی که از سمت شرق وارد میدون شدیم باورمون نمی شد که این همون میدون روز هستش. یه فضای متفاوت با نورپردازی زیبا. به محض ورود اولین چیزی که برامون جلب توجه کرد یه گروه کر شامل 20-30 نفر جوان یا نوجوان با لباس متحدالشکل بود که داشتن آوازهای مذهبی میخوندن. البته بااین کار کسب درآمدی هم می کردن که نمیدونم خرج خودشون و سفرشون میشد یا نیت خیرخواهانه پشتش بوده. گروههای موسیقی کلاسیک میدان سن مارکو میدان سن مارکو شام رو هم با خوردن رول پیتزایی (پیتزایی که اون رو مثل ساندویچ می پیچن) که اون حوالی خریدیم سر کردیم و حدود ساعت 11 برگشتیم به هتل برای استراحت. چیزی که لازمه بگم اینه که ونیز واقعا شهر جذابیه و خیلی هم زیباست ، اما اگه هر روز آدم دنبال یه جای خیلی متفاوت از قبل باشه، یک روز هم برای ونیز کافیه. به شرطی که شب رو در میدون سن مارکو باشید. ولی این زمان کاملا کافیه. می تونم بگم اگه یه نفر بتونه حدود ظهر وارد شهر بشه و بتونه به صورت کامل تا انتهای شب توی ونیز باشه میتونه بازدید مناسبی داشته باشه. [ چهارشنبه 92/10/25 ] [ 3:47 عصر ] [ ]
[ نظرات () ]
پس از افتتاح زیرگذر چهارراه ولیعصر تهران بسیاری از عابرین از زیرگذر استفاده نمی کنند و از میان نرده های حایل میان خیابان و پیاده رو عبور می کنند. بسیاری از عابران دلیل این رفتار خود را توقف نابجای تاکسی ها برای پیاده و سوار کردن مسافران سر چهارراه عنوان می کنند. تصاویر ایسنا را در ادامه میبینیم:
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() [ یکشنبه 92/10/22 ] [ 3:50 عصر ] [ ]
[ نظرات () ]
[ یکشنبه 92/10/22 ] [ 3:45 عصر ] [ ]
[ نظرات () ]
معالأسف با گذشت بیش از سه دهه از عمر گهربار انقلاب، شاهد ارتجاع برخی از دبیرستانهای دخترانه شهر تهران به شیوه اختلاط مدارس در دوران ستمشاهی هستیم!
به گزارش جام نیوز؛ کشف حجاب از بانوان و اجرای طرح اختلاط دختر و پسر در مدارس ایران را میتوان بعنوان دو یادگار شوم رضاخان در این مرز و بوم عنوان نمود که این بدعت منحوس در دوره فرزند معدومش محمدرضا نیز استمرار یافت.
خوشبختانه اما با پیروزی شکومند انقلاب و استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی، به تأسی از قوانین شریعت تشیع، حجاب اسلامی در جامعه فراگیر شد و مدارس نیز از شیوه مختلط به حالت مجزا و مختص دختران یا پسران دانشآموز درآمدند.
معالأسف با گذشت بیش از سه دهه از عمر گهربار انقلاب، شاهد ارتجاع برخی از دبیرستانهای دخترانه شهر تهران به شیوه اختلاط مدارس در دوران ستمشاهی هستیم!
بر طبق اخبار واصله، مدیر دبیرستانی دخترانه و دولتی به نام “طـ…” -نام دبیرستان محفوظ است- واقع در منطقه 14 آموزش و پرورش شهر تهران، علیرغم در اختیار داشتن معلمین مجرب خانم در تمامی مقاطع و رشته های تحصیلی، با مازاد اعلام نمودن ایشان، جمعی از مردان مجرد، کم سن و سال و یا حتی مطلقه(!) را بعنوان مشاور و دبیر دانش آموزان دختر بکار گرفته است!
بعنوان مثال، استفاده از دفتری مشترک برای استراحت اساتید زن و مرد در ساعات تفریح؛ بکارگیری پسرکی بیست و چندساله بعنوان مشاور تحصیلی دختران دانش آموز در مقطع چهارم دبیرستان؛ دریافت هزینههای اجباری گزاف مابهازای تدریس دروس تقویتی توسط اساتید مرد؛ و بسیاری موارد دیگر که زبان از برشماری آنها شرمسار خواهد بود، از جمله اقدامات نابهنجار در دبیرستان نامبرده بشمار میرود!
جالبتر آنکه وقتی این اقدام خارج از عرف مدیر مذکور، با اعتراض جمعی از دبیران خانم و اولیاء دانشآموزان متدین و صد البته معذب از حضور نامحرم در محیط مدرسه مواجه می شود، در پاسخ به ایشان توبیخ کتبی، انفصال از خدمت و در مواردی حکم اخراج صادر میگردد!
این خود تنها مشتی از خروارها دبیرستان دخترانه شهر تهران بود که با بیتوجهی مسئولین آموزش و پرورش، از حالت مأمنی مَحرم سازی شده برای دختران مردم درآمده و جولانگاه آمد و شد مردان مجرد و بعضاً مطلقه شدهاند!
در این میان با توجه به روی کار بودن دولت تدبیر و امید، انتظار آن می رود تا با برخورد قاطع و به موقع با این قبیل اعمال هنجارشکنانه که سابقاً در دوران افراطگرایان دومخرداد نیز مسبوق بوده است، مانع از به قهقرا رفتن شعار «اعتدال» خویش باشند. [ یکشنبه 92/10/22 ] [ 3:36 عصر ] [ ]
[ نظرات () ]
ریکاردو کاروالیو که در تیمهای چلسی انگلیس و رئال مادرید اسپانیا بازی کرده و تابستان به عضویت آ.اس.موناکو در آمد، شب گذشته در جدال خارج از خانه با مونپلیه که اولین مصاف دور برگشت فصل جاری لوشامپیونه بود، باعث خنده بسیاری از تماشاگران در دقایق ابتدایی بازی شد.
وی پس از آنکه پیراهنش پاره شد، به دستور داور مجبور به تعویض آن شد اما مدافع با تجربه از فرط عجله پیراهن ورزشی خود را برعکس به تن کرد که همین با تذکر داور و خنده تماشاگران مواجه شد.
کاروالیو پس از آنکه متوجه اشتباهش شد، پیراهن خود را صحیح به تن کرد و به بازی ادامه داد.
در این دیدار دو تیم به تساوی یک بر یک رضایت دادند. [ یکشنبه 92/10/22 ] [ 3:33 عصر ] [ ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |